زندگینامه کمال الملک، پدر نقاشی ایران
«محمد غفاری» که با نام کمال الملک نیز شناخته میشود، بهعنوان یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ هنر معاصر ایران شناخته میشود. با ورود به دربار ناصرالدین شاه به عنوان القاب خان، خدمتگزار خاص و نقاشباشی منصوب شد. او در طول زندگی خود در مجموع 170 تابلو خلق کرد که یکی از مشهورترین آثار او «تابلوی تالار آینه» است.
وی پس از اتمام تابلوی تالار آینه، به پاس دستاوردهای هنری ناصرالدین شاه، عنوان معتبر «کمال الملک» را دریافت کرد. رویکرد بدیع کمال الملک در نقاشی که شامل گنجاندن تکنیک ها و سبک های غربی در هنر سنتی ایران بود، نه تنها لقب پدر نقاشی ایران را برای او به ارمغان آورد، بلکه آغاز دوره جدیدی در هنرهای تجسمی ایران بود. کمک های او به دنیای هنر تا به امروز ادامه داشته است و همچنان توسط علاقه مندان و متخصصان هنر در سراسر جهان تجلیل می شود.
فهرست مطالب
بیوگرافی محمد غفاری – کمال الملک
محمد غفاری در سال ۱۲۲۴ خورشیدی در کاشان اصفهان به دنیا آمد. زمانی که او تنها چند ماه داشت خانواده اش به روستای زیبا و دیدنی نزدیک کاشان معروف به «کلده» نقل مکان کردند. در دوران کودکی خود در این محیط بت انگیز، او مجذوب مناظر بی نظیری شد که او را احاطه کرده بود. محمد در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد که پیشینه اجدادی آنها نقاشی بود که احتمالاً نقش مهمی در پیشرفت هنری و موفقیت نهایی او داشت.
پدر محمد، میرزا بزرگ، هنرمندی بسیار ماهر و در طراحی منظره، نقاشی و چاپ سنگی بود. عموی او میرزا ابوالحسن غفاری نیز نقاش مشهوری بود که به صنیع الملک معروف بود و از اولین ایرانیانی بود که در اروپا آموزش رسمی هنری دریافت کرد. او همچنین در صحنه هنر دوره قاجار از چهره های برجسته بود.
پدرش با شناخت استعداد و پتانسیل ذاتی محمد، این وظیفه را بر عهده گرفت تا او را از کودکی تشویق و هنر نقاشی را بیاموزد. این مواجهه اولیه با هنر و راهنمایی پدرش احتمالاً نقش مهمی در شکلدهی بینش و مهارتهای هنری محمد غفاری داشت.
میرزا بزرگ پس از پایان تحصیلات ابتدایی در زادگاهش، محمد را به همراه برادر بزرگترش ابوتراب برای ادامه تحصیل در رشته نقاشی به مدرسه دارالفنون تهران فرستاد. هر دو برادر در مدرسه نقاشی آموختند و موفقیت چشمگیری کسب کردند و بر مهارت های موجود خود افزودند و هنر خود را بیشتر کردند.
یکی از موفق ترین کارهای کمال الملک در دوران دارالفنون، پرتره اعتضاد السلطنه بود که در آن زمان رئیس مدرسه بود. این نقاشی در بازدید از مدرسه نظر ناصرالدین شاه را به خود جلب کرد. شاه که تحت تأثیر استعداد محمد قرار گرفته بود، به او پیشنهاد سمتی در دربار داد و سالنی در کاخ گلستان به او داده شد تا کارگاه او باشد.
به عنوان یک نقاش دربار، کمال الملک وظیفه خلق آثار هنری برای پروژه ها و سفارش های سلطنتی مختلف را بر عهده داشت. مهارت استثنایی و رویکرد بدیع او در نقاشی به سرعت او را به عنوان یک چهره قابل احترام و تأثیرگذار در صحنه هنر ایران معرفی کرد.
کمال الملک در دوران جوانی و پس از استخدام در دربار، در زندگی شخصی و هنری خود با حوادث و تجربیات مهم متعددی مواجه شد. این تجربیات به شکلگیری سبک و رویکرد هنری منحصربهفرد او کمک کرد که با نوآوری و دور شدن از سبکهای هنری سنتی ایرانی مشخص شد. کمال الملک علیرغم مواجهه با چالش ها و ناکامی ها، از جمله افول قاجار و از دست دادن پسرش، همچنان به حرفه خود پایبند بود و در طول زندگی خود به تولید آثار هنری استثنایی ادامه داد.
یکی از رویدادهایی که تأثیر عاطفی قابل توجهی بر نقاشباشی داشت، سرقت طلا و جواهرات از تخت طاووس در تالار آیینه کاخ گلستان بود. وی به مدت چهار ساعت به ظن دزدی مورد بازجویی قرار گرفت که باعث ناراحتی او شد.
اگرچه سارق واقعی بعدا شناسایی و به دست عدالت سپرده شد، اما این حادثه آثار عاطفی ماندگاری را برای کمال الملک به جا گذاشت. با وجود این ناکامی، او همچنان به تولید آثار هنری استثنایی ادامه داد و تا پایان عمر به هنر خود پایبند ماند.
کمال الملک نیز در دوران حضور در دربار، هنگامی که برادر و دوست صمیمی اش ابوتراب در سن بیست و هشت سالگی از دنیا رفت، ضایعه شخصی قابل توجهی را تجربه کرد. این اتفاق موجب غم و اندوه فراوان کمال الملک شد که در غم از دست دادن برادر عزیز و همرزم هنری اش به سوگ نشست.
با وجود این ضایعه غم انگیز، کمال الملک به تولید آثار هنری استثنایی ادامه داد و از استعداد و خلاقیت خود به عنوان راهی برای مقابله با اندوه برادرش نیز استفاده کرد.
سبک نقاشی کمال الملک
با ورود کمال الملک به دربار قاجار، سنت جدیدی پدید آمد که در آن او مأمور شد نقاشی هایی خلق کند که وقایع، مردم، ساختمان ها، باغ ها و دیگر جنبه های زندگی دربار را با سطحی از واقع گرایی و جزییات به تصویر بکشد. عکس نقاشیهای او بهعنوان اسناد تاریخی دربار و اطراف آن عمل میکردند و به دلیل دقت و توجه به جزئیات از ارزش بالایی برخوردار بودند.
کمال الملک اغلب از تکنیک های رنگ روغن روی بوم، یا آبرنگ روی کاغذ در نقاشی های خود استفاده می کرد. این تکنیکها به او اجازه میداد آثاری خلق کند که هم از نظر بصری خیرهکننده و هم از نظر تاریخی مهم بودند و به او به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان زمان خود کمک کردند.
سبک هنری کمال الملک به شدت تحت تأثیر طبیعت گرایی اروپایی بود و او توانست این سنت را به عنوان یک هنر دانشگاهی در ایران تثبیت کند. رویکرد نوآورانه او به نقاشی به پر کردن شکاف بین سنتهای هنری ایرانی و اروپایی کمک کرد و به آمیختگی این دو سبک که قرنها رایج بود پایان داد.
کمال الملک را می توان آغازگر نقاشی مدرن در ایران دانست که از سبک های سنتی زمان خود جدا شد و آثاری را خلق کرد که هم بدیع و هم از نظر بصری خیره کننده بودند. توانایی او در آمیختن طبیعت گرایی اروپایی با هنرهای سنتی ایرانی به ایجاد دوران جدیدی در تاریخ هنر ایرانی کمک کرد.
حضور در دربار
در ابتدا به کمال الملک القاب خان و خادم خاص دربار اعطا شد. با این حال، استعداد هنری او به زودی مورد استقبال گسترده قرار گرفت و در نهایت به دلیل مهارت استثنایی و رویکرد نوآورانه اش در نقاشی، به عنوان نقاش دربار منصوب شد.
استعداد هنری استثنایی محمد پس از تکمیل تابلوی معروف «تالار آینه» که یکی از برجستهترین آثار او به حساب میآید، توسط ناصرالدین شاه شناسایی شد. شاه به پاس استعداد او، لقب کمال الملک را به او داد.
شاه چنان تحت تأثیر مهارت کمال الملک در نقاشی قرار گرفت که حتی شاگرد او شد و از این هنرمند آموخت و با او دوستی نزدیک برقرار کرد. این دوستی با انتصاب کمال الملک به عنوان نقاش دربار تقویت شد و این فرصت را به او داد تا از نزدیک با شاه همکاری کند و برای پروژه های مختلف سلطنتی آثار هنری خلق کند.
سفر به اروپا
پس از ترور ناصر الدین شاه در سال 1276، کمال المالک مجوز مظفر الدین شاه را برای سفر به اروپا برای ادامه تحصیل در زبان فرانسه و نقاشی دریافت کرد. در زمان حضور در اروپا، وی در معرض سبک ها و تکنیک های جدید هنری قرار گرفت که پس از بازگشت به ایران در کار خود گنجانیده بود.
در طول مدت سه ساله خود در اروپا ، کمال الملک آثار هنرمندان بزرگ اروپایی در شهرهایی مانند فلورانس، روم، پاریس و به طور خلاصه در اتریش را مورد مطالعه قرار داد. دانش و مهارت هایی که وی در طول تحصیلات خود در اروپا به دست آورد، به تقویت بیشتر موضع خود به عنوان یکی از ابتکاری ترین و تأثیرگذارترین هنرمندان زمان خود کمک کرد.
به شهرت رسیدن در اروپا
شهرت کمال الملک به سرعت در میان جامعه هنری پاریس گسترش یافت و او به زودی تحسین نقاشان مشهور فرانسوی مانند لاتور و گردیجان را به خود جلب کرد. گردیجان مخصوصاً تحت تأثیر استحکام و انسجام خطوط کمال الملک در طراحی هایش قرار گرفت و پیشنهاد همکاری بین این دو هنرمند در چند نقاشی را داد. بر اساس این چیدمان، گردیجان مسئولیت نقاشی آثار را بر عهده داشت و محمد طرح ها را ارائه می کرد. این همکاری به تثبیت جایگاه محمد غفاری به عنوان یک هنرمند تأثیرگذار و مبتکر چه در ایران و چه در خارج از کشور کمک کرد.
رویکرد منحصر به فرد کمال الملک در کپی برداری از آثار هنرمندان مشهور کلاسیک اروپایی، توجه «بن زور»، نقاش مشهور اروپایی و رئیس مکتب مونیخ را به خود جلب کرد. بن زور مهارت و خلاقیت استثنایی را که کمال الملک در کارش به ارمغان آورده بود، تشخیص داد و این دو هنرمند دوستی نزدیکی برقرار کردند.
محمد حتی پرتره ای از بن زور کشید که به عنوان یکی از جذاب ترین آثار او که در دوران اقامتش در اروپا خلق شده شناخته شده است. این همکاری بین دو هنرمند بزرگ به تقویت بیشتر شهرت کمال الملک کمک کرد.
سفر به عراق
کمال الملک به دستور مظفرالدین شاه در سال 1279 شمسی به ایران بازگشت. با این حال، کار به دستور شاه جدید را دشوار دید و در نهایت تصمیم گرفت کشور را به مقصد عراق ترک کند. وی چندین سال را در عراق گذراند و در این مدت چندین اثر هنری برجسته از جمله پردههای «زرگر بغدادی» و «میدان کربلا» را در سالهای 1281 تا 1283 خلق کرد. این آثار از معروفترین آثار کمال الملک به شمار میروند. گواهی بر ادامه خلاقیت و بینش هنری او، حتی پس از ترک ایران.
بازگشت به ایران
کمال الملک پس از بازگشت به ایران، مدرسه «صنایع مستظرفه» را تأسیس و مدیریت کرد و در آنجا نسل جدیدی از هنرمندان را تربیت کرد. از شاگردان او چند نفر از افراد برجسته مانند حسنعلی وزیری، اسماعیل آشتیانی و علی محمد حیدریان بودند که از اولین شاگردان او بودند و در جای خود به هنرمندانی برجسته تبدیل شدند. مدرسه «صنایع مستظرفه» تحت هدایت کمال الملک به مرکز مهم ابداع و خلاقیت هنری تبدیل شد.
اسماعیل آشتیانی یکی از زبده ترین شاگردان کمال الملک بود و در جایگاه خود به هنرمندی برجسته تبدیل شد. پس از استعفای کمال الملک از مدرسه صنایع مستظرفه، آشتیانی را به جانشینی خود منصوب کرد که نشان از احترام فراوان وی برای شاگرد سابق خود دارد.
درگذشت استاد
کمال الملک بر سر اداره مدرسه صنایع مستظرفه با وزرای معارف دولت درگیر شد و پس از چندین سال اختلاف در سال 1306 از ریاست مدرسه استعفا داد و سال بعد به سمت خود عقب نشینی کرد. ملک شخصی در حسین آباد نیشابور که بقیه عمر را در آنجا گذراند.
کمال الملک در حین سکونت در حسین آباد دچار حادثه شد که بر اثر پرتاب آجر یکی از چشمان خود را از دست داد. با وجود این ناکامی، او تا پایان عمر به نقاشی و خلق آثار هنری ادامه داد. فداکاری او به هنر و اشتیاق تزلزل ناپذیر به هنر، به تثبیت میراث او به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین چهره ها در تاریخ هنر ایرانی کمک کرد.
کهولت سن کمال الملک او را فرا گرفت و پیش از آنکه در 27 مرداد 1319 در سن 95 سالگی بیمار شد و در خانه نوه اش در نیشابور که اواخر عمر خود را در آنجا سپری کرده بود درگذشت.
کمال الملک طبق میل خود درخواست کرده بود که در باغ خود در حسین آباد دفن شود. اما در مجاورت آرامگاه عطار نیشابوری آرام گرفت و در سوگ خانواده، دوستان و شیفتگانش به سوگ نشست.
نوشته شده توسط شرکت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند.
دیدگاهتان را بنویسید