تاثر 3 دوره بر نقاشی دوران میانی ایران
نقاشی دوران میانی: برخی از تحلیل گران دوره صفوی مدعی هستند که صفویان هنر دوره تیموری را تقویت و شکوفا کردند. تیموریانی که در هرات و حوالی خراسان صاحب قدرت بودند و پس از شکست سخت ازبکان از شاه اسماعیل اول میراث فرهنگی و هنری هرات یکجا به صفوی تعلق گرفت.
بهزاد نقاش معروف تیموری پس از فتح هرات به تبریز برده شد و جالب این که در تبریز سرپرستی گروهی از نقاشان صاحب ذوق هراتی را بر عهده گرفت و توانست سبک و مکتب تبریز را در هنر نقاشی پایه گذاری کند.
فهرست مطالب
سه دوره تاثیرگذار نقاشی دوران میانی
هنر دوران ایلخانی در ایران
قدرت و ماندگاری فرهنگ دوران میانی ایران از جمله عنصر های قوی و تاثرگذار در تغییر انگاره تاریخ در طی قرن های متعدد بوده است. از اولین روزگاران فلات پرشکوه ایران برای اقوام مهاجر که به سوی باختر می رفتند، گذرگاهی دل انگیز بود و نیز برای رهبران نظامی بزرگ سر منزل و مقصدی غنی و پر ثروت به شمار می رفت.
بعد از اینکه مغولان به رهبری چنگیز خان و جانشینانش پهنه آسیا را در نور دیدند، سپاهیان و قبایل مغول در مناطقی بسیار دور از دریاچه بایکال، زاد بوم اصلی خود، ماندگار شدند.
آن ها مدتی طولانی بعد از اقامت در ایران، به زندگی بیابانگردی خود ادامه دادند. مغولان متاع فرهنگی و فکری نا چیزی با خود به ایران آوردند و در برابر ثروت عظیم و درخشان هنر، معماری و ادبیات دوران میانی ایران که در دوره ایلخانان به سر حد کمال رسید، چیزی نداشتند که به مردم این دیار تقدیم کنند.
در زمینه معماری، غالب بنا هایی که در این دوران ساخته شد، ساخته دست مردمان بومی این سرزمین است که در روزگار آرامش داخلی، بدون توجه به فرمانروای وقت، آن ها را بنا نهادند. سلسله ایلخانان تا اواخر دوران فرمانروایی خود شخصا به معماری توجه چندانی نکردند و علاقه به این هنر نشان ندادند.
فرمانروایان این دوره تا پایان دوران ایلخانی، فقط مدتی محدود در کاخ های شهری خود به سر بردند و در عوض دربار خود را به آب و هوای فصل، در جلگه های گرمسیر یا دامنه های کوهستانهای سرد سیر برپا می داشتند و در زیر چادر ها و خیمه ها یا در آلاچیق ها زندگی می کردند.
در زمینه هنر های دوران ایلخانی، به جز معماری، رتبه اول متعلق به کتاب آرایی است. ظهور “خط محقق” که یکی از اساسی ترین عوامل تزئینی کتیبه های ایلخانی است، تحت تأثیر کتابان و تذهیب کاران موصل و بغداد و رسم الخط درشت بر روی برگه های بسیار بزرگ کاغذ بغدادی است.
هنر نقاشی دوران میانی در دوره ایلخانیان مغول پستی و بلندی های بسیاری را می گذراند تا اینکه بتواند به تمام معنا شیوه های التقاطی را با بستر اصیل خود در آمیزد و هنری را به نمایش گذارد که بیان کننده فرهنگ دوران میانی ایران باشد.
هلاکو خان مغول در سال “۶۵۵ ه. ق” به بغداد حمله کرد او سر سلسله حکومت ایلخانیان است.
با آغاز دوران حکومت غازان خان یکی از شاهان ایلخانی در سال”۷۰۳ ه. ق” شاهان این دودمان به اسلام گرویدند و در پایتخت کم و بیش دائم خود، تبریز مستقر شدند. علاوه بر تبریز، مراغه، سلطانیه و بغداد از دیگر شهر های مهم ایلخانیان بود.
رنگ های به کار برده شده در نگارگری ونقاشی این دوران، تحت تأثیر سنت های پیشین ایرانی و تلفیق با شیوه های مغولی و چینی هستند. در بعضی از نسخه های مصور تأثیر رنگ گذاری های مغولی و چینی بیشتر است، به گونه ای که بخش هایی از نقاشی، رنگ گذاری شده و بخش هایی بدون رنگ هستند و اغلب با رنگ هایی که دارای تنوع کمتری هستند اجرا گردیده اند، اما در گروهی دیگر از نسخه های دوران میانی اثری از رنگ گذاری نقاشی دوران کهن (مانوی و سلجوقی) دیده می شود.
شاهنامه ایلخانی
آثار معروف به جای مانده از دوران میانی ایران در دوران ایلخانی، نقاشی های شاهنامه فردوسی در کتاب «شاهنامه بزرگ ایلخانی» است که متعلق به دوره ایلخانان مغول بوده و در سال ۷3۰-710 هجری قمری تولید شده است. نقاشی های شاهنامه بزرگ ایلخانی به دست استاد شمس الدین، شاگرد احمد موسی کار شده است. از این مجموعه تا به حال ۵۸ نگاره شناسایی شده است.
این کتاب شایسته ترین نوع شاهنامه نقاشی شده است که نشانگر شیوه خاص نقاشی ایران در دوران ایلخانیان است. این سبک تا زمان تیموریان سیری تکاملی را طی کرده است. شاهنامه عظیم ایلخانی برای سلطان اویس، یکی از شاهزادگان آل جلایر نوشته و تصویرگری شده است.
به جرعت می توان گفت كه نقاشی دوران میانی اين دوره متاثر از سبک نقاشی مکتب سلجوقی است و دارای ريزه كاری ها و طرح های تزئينی و تجريدی ايران است.
مكتب مغولی – ايرانی در دوره ایلخانی مقدمهای است بر پيدايش مكتب تيموری كه در آن ضمن تبديل حالت های رقت انگيز و نمايش واقعيت توجه بيشتری به ريزهكاری ها و جنبههای تزئينی در نقاشی ايرانی دوران میانی شده است و مراحل تازه ای از راه كمال را می پيمايند.
هنر دوران تیموری در ایران
در طول حکومت مغولان (ایلخانان و جلایریان)، آل اینجو و آل مظفر، هنر نقاشی دوران میانی به اوج شکوفایی خود نزدیک شد.
در دوران تیموری نقاشی به اوج تکامل و ترقی خود رسید. این هنر در عصر تیموری نه تن ها تقلید های هنری و شیوه های نقاشی چین را که از دوران مغول وارد ایران شده بود، مورد جذب و اقتباس قرار داد، بلکه در مسیر تکاملی خود سر انجام استقلالی را نمایان کرد که منعکس کننده روح و روان هنری ایرانیان بود و به همین سبب است که دوران تیموری را «دوره طلایی هنر نقاشی ایران» دانسته اند.
لازم به ذکر است که ابعاد تکامل طبیعی هنر نقاشی دوران میانی و مینیاتور قرن نهم به قدری با کیفیت شد که امروزه می توانیم آن را تحت عنوان سبک مستقل دوران تیموری بپذیریم.
شاهرخ کارگاهی تاسیس کرد و نقاشانی را به کار تصویرسازی متون تاریخی مامور کرد. تصاویر نسخه های زمان او شیوه نگارگری دوران ایلخانان را به یاد می آورند، زیرا الگوی اکثر آن ها جامع التواریخ رشیدالدین بود.
پسران شاهرخ به نام های بایسنقر، ابراهیم سلطان و الغ بیگ نیز به ترتیب کارگاه های خود را در هرات، شیراز و سمرقند تاسیس نهادند. ولی پیش از این ها، نواده دیگر تیمور به نام اسکندر سلطان برجسته ترین هنرمندان دوران را در شیراز گرد هم آورد؛ و به کمک آن ها بود که قدم اول در تحول کتاب نقاشی دوران میانی عصر تیمور برداشته شد.
نقاشی دوران میانی تیموری به دلیل گرد هم آمدن هنرمندان در شهر سمرقند رشد چشم گیری یافت و در مكتب عظیم آن دوره در شهر های شیراز و بغداد نمایان شد.
نامدار ترین نقاش این دوره هنرمندی بغدادی به نام «جنید» بود كه نخستین نگارگر دارای امضا به نام او ثبت شده است.
در دوره بایسنقر میرزا كه از هنر دوستان دوران خود بود نزدیک به چهل نقاش و خوشنویس و خطاط در كتابخانه بزرگ شاهی هرات مشغول به كار بودند و آثار بسیاری مانند كتاب های بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه، لیلی و مجنون را مصوّر ساختند.
هنر فلزكاری نیز در این دوران رونق داشت و آثار چینی و فلزی تزئینی با ظرافت و دقت بالا ساخته می شدند. ظروف و اشیا مجلل دوران تیموری با فلزات گران قیمت تزئین می شدند و از لحاظ هنر دوران میانی ایران شاهكار هایی خیره كننده به شمار می رفتند.
هنر دوران صفوی در ایران
نقاشی دوران میانی ایران در دوره صفوی یکی از کامل ترین ادوار خود را پشت سر گذاشت.
هنرپروری خاندان صفوی در قالب تشکیلات دو مکتب بزرگ نقاشی ایران ، یعنی مکتب تبریز و اصفهان را در این دوره آشکار کرد. وجود هنرمندان شاخصی همچون کمال الدین بهزاد و سلطان محمد با حمایت دربار صفوی به خلق دو گنجینه ارزشمند نقاشی دوران میانی ایران: “خمسه نظامی” و “شاهنامه شاه تهماسبی” انجامید.
نقاشی های رضا عباسی، برجسته ترین هنرمند مکتب اصفهان، آخرین روشنایی های نگارگری ایرانی بود که با درخشش خود نقطه شروعی شد برای کسانی که بعد از او در مقابل هجوم نقاشی اروپایی تلاش کردند تا نقاشی ایرانی را از خطر زوال و نیستی نجات دهند.
نگاره های دوران میانی ایران، در دوران صفویه در شهر اصفهان، از شیوه چینی جدا شده و قدم در راهی جدید گذاشته. نقاشان این دوره بعد ها به سبک طبیعی متمایل شدند.
شاه عباس خود نقاش بود و نمونه ای از آثار هنری او هم اکنون در موزه گلستان موجود است سبک نقاشی دوران میانی عباسی از نظر ظرافت کاری به پایه مکتب هرات نمی رسد ولی از جهت توسعه و قدرت و مهارت و سرعت، فوق العاده پیشرفت کرده است.
افرادی که نقاشی های این دوره ترسیم شده اند همه با قامت های رعنا و پوشش های شکیل و زیبا به نمایش در آمده اند. در روش ترسیم آن ها تمام دقت و تناسب لازم به کار گرفته شده.
از چیزهایی که مشخص کننده و نشان دهنده نقاشی دوران میانی دوره صفویه است، خصوصا آن چه که مربوط به روزگار اولیه آن می باشد ، لباس و پوشش سر اشخاص است که عبارت از عمامه ای است که به حالت استداره و گرد درست شده و از بالای آن علامت یا میله کوچک سرخ رنگی نمایان می باشد و در هر تصویری که وجود این گونه علامت مشاهده شد، نشان از آن دارد که نقاشی آن مربوط به دوران صفویه بوده، اگر چه بود و نبود غیر آن مستلزم این نیست که صورت مربوط به غیر این دوره باشد.
نوشته شده توسط شرکت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند .
دیدگاهتان را بنویسید