4 مورد راجب به هنر نگارگری معاصر
نگارگری معاصر ایران، نتیجه تحولاتی عمیق و حاصل جریان های متنوعی است که از فضای خیالی نقاشی ایرانی آغاز شده و پس از گذر زمان، به سمت هنر نوین غرب تمایل یافته است. با این وجود، نقاشان همواره در جهت یافتن هویت
ملی- شرقی خویش و بازنمایی آن در آثار خود، در تکاپو بوده اند و این دغدغه هویت، از ابتدای حیات نگارگری معاصر ایران تا کنون وجود داشته است.
جستجوی هویت و نشان دادن آن در نگارگری معاصر، سعی در ایجاد شیوه ای مرتبط با فرهنگ و هنر ملی دارد؛ در این میان، نمی توان از نقش هنر های سنتی در راهیابی به این هدف چشم پوشی کرد که ضرورت انجام این پژوهش را مشخص می کند. چگونگی میزان بازتاب صنایع دستی در نگارگری معاصر ایران، مسئله اصلی این پژوهش است. هدف از این تحقیق، توجه به قابلیت های صنایع دستی جهت هویت بخشی به نگارگری معاصر ایران است.
فهرست مطالب
تاریخچه نگارگری معاصر
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از آنجا که رویکرد به هویت ملی و فرهنگ و هنر سنتی و قومی از شعارهای درخور توجه در زمینه ی فرهنگ و هنر بود، توجه نقاشان جوان به استفاده از هنر های سنتی ایران جلب و گاه حتی به صورت “مد” ظهور کرد در این میان بعضی از نقاشان، مستقیماً تا حدودی شتاب زده به بازسازی فضاهای نقاشی سنتی و عامیانه ی ایرانی نظیر نقاشی مکتب قاجار و نقاشی قهوه خانه ای و با رنگ و روغن و گاه سه بعدی ساختن، تصویر پرداختند. عده ای نیز با استفاده از عناصر موجود در نقاشی قدیم ایرانی و هنرهای سنتی به منظور هویت بخشی تازه به آنها، آثاری به جود آوردند.
برخی نیز سعی کردند با رجوع به مبانی هنرهای سنتی خود را با گذشته ی این سرزمین پیوند دهند. یافتن زبان نوین در هنرهای تجسمی و بازگشت به مبانی هنرهای سنتی، سرلوحه ی کار این گروه از هنرمندان است. به اعتقاد آنان، نقاشی سنتی ایرانی حاصل جهان بینی خاص ایرانی است و با این جهان بینی هنرمند مقید به نمایاندن دنیای عینی و طبیعی نیست. در واقع هدف او تصویر جهانی است. حقیقی و خیالی که از طریق به کارگیری رنگ های تخت، زنده، متنوع، سمبلیک، کنار نهادن پرسپکتیو و سایه روشن، تصویر خطوط کند و تند و ساده کردن فرم ها صورت می گیرد.
این گروه از نقاشان عقیده دارند که اگر با این نحوه ی دید، با برخی از دستاورد های هنر مدرن غرب در زمینه ی قالب، رنگ، خط و بافت از یک سو و نقاشی شرق دور در زمینه ی ترکیب بندی آشنا شوند، فرآیند آن نقاشی به گونه ای خواهد بود که از یک سو دیدگاه کلی آن برگرفته از فرهنگ ایرانی است و از دیگر سو با زبان نوین هنرهای تجسمی امروز جهان پیوند دارد و از آن کمک می گیرد.
این دید و دریافت که در شکل های متفاوت در آثار بعضی از نقاشان جوان ظهور کرده است، آن قدر گسترده و مؤثر آمده که حتی در آثار برخی از هنرمندان که در زمینه های گوناگون هنر نگارگری معاصر صاحب تجربه اند و سال ها در کار هنر مدرن فعالیت کرده اند تمایلات قابل ملاحظه ای به پاره ای از ویژگی های نقاشی ایرانی پدید آمده است.
جایگاه و ساختار نگارگری معاصر
با تأسیس هنرستان اصفهان نگارگران چیره دستی چون جواد رستم شیرازی، محمود فرشچیان و هوشنگ جزی زاده پرورش یافتند. بعدا هنرستان هنر های زیبا تهران با شعبه اختصاصی هنر های سنتی به وجود آمد، و شماری از نامبردگان در آنجا به تدریس مشغول شدند. سرپرستی این هنرستان بر عهده ی حسین طاهرزاده بهزاد بود که قبلاً در موزه ی توپ قاپو استانبول آثار قدیم ایرانی را مرمت می کرد تحت نظارت بهادری این استادان هر یک به سهم خود در تجدید حیات هنرهای تصویری سنتی کوشیدند و جریانی را پدید آوردند که به موازات مکتب کمال الملک تا به امروز ادامه دارد.
ساختار نگارگری معاصر بر سه اصل استوار است:
- سنت
- نوگرایی
- نسبت و رابطه بین “سنت” و “نوگرایی”
هنرمندان نگارگری معاصر
طی صد سال قبل ، مینیاتور ایرانی ، جلوه های درخشانی داشته و در طول این سال ها آثاری ممتاز در این رشته به وجود آمده است كه از هر حیث در خور توجه است. بعد از بنیانگذاری مدرسهٔ كمال الملك در سال ۱۲۸۷ ه.ش، شیوه های جدید اروپایی به عنوان هنر از راه رسیده، مورد عنایت نقاشان واقع شد.
به دلیل اینکه شیوه های هنری ایران به نابودی كشانده نشود، علاوه بر مدرسهٔ کمال الملک، هنرستانی هم برای ترویج هنر های سنتی ایران و صنایع مستظرفه ملی، در سال “۱۳۰۹ ه.ش“، تأسیس شد. از جمله رشته های گوناگون صنایع دستی و هنر های سنتی كه در این هنرستان ایجاد شد ، رشته “نگارگری” بود.
زمانی كه برای آموزش هنر های گوناگون، مسابقاتی جهت گزینش استاد در سال “۱۳۰۸ ه.ش” ترتیب یافته بود، استاد هادی تجویدی رتبه اول را به دست آورد و به سمت استادی این رشته انتخاب شد. البته پیش از این هنرمند، استاد حسین طاهرزاده بهزاد ، كه اساساً بنیانگذار هنر های سنتی معاصر و هنرستان هنر های ملی بود، به نگارگری و طراحی سنتی تسلط داشت و او بود كه از مرحوم هادی تجویدی امتحان به عمل آورد.
اسـتاد حسین طاهرزاده بهزاد ، كه متاسفانه نام و آثار او به غلط به استاد دیگر، حسین بهزاد تهرانی، نسبت داده می شود، از معروف ترین اساتید در رشته نگارگری معاصر است. استاد حسین طاهرزاده در سال “۱۲۶۶ ه.ش” در تبریز و در میان خانواده ای روحانی متولد شد.
حسین طاهرزاده بهزاد از سنین كودكی علاقه مفرطی به فن نقاشی (نگارگری) داشت و چون محیط و شرایط آن زمان به ویژه نظرات پدر و مادر استاد مساعد نبود كه آزادانه فن نقاشی را بیاموزد، ناگزیر در خفا تا آنجا كه میسر بود ، به كار می پرداخت. اول از استادی به نام آقا میر غفار كه از نقاشان مشهور آن زمان بود. روزی چند ساعت پنهانی تعلیم نقاشی می گرفت، و این دوره آموزش، مدت سه سال تمام طول كشید. استاد علاقه فراوانی به كشیدن كاریكاتور داشت.
استاد حسین طاهرزاده بهزاد ضمن نقاشی و كاریكاتور سازی برای روزنامهٔ ملانصرالدین، برای تكمیل معلومات خود، سه سال در مدرسه هنر های زیبای تفلیس به تحصیل پرداخت. استاد پس از مدتی مجدداً برای كسب علم و هنر به سوی استانبول رهسپار شد و در مدرسه صنایع ظریفه استانبول كه امروز آكادمی هنر های زیبا نامیده می شود به آموزش و فراگیری هنر نگارگری به ویژه در قسمت آبرنگ و رنگ روغن، و پرتره سازی پرداخت و پس از چند سال آموزش نقاشی نزد استادان معروف عثمانی و ایتالیایی با احراز مقام اول از رشته نقاشی فارغ التحصیل و موفق به دریافت گواهینامه شد.
ویژگی نگارگری معاصر
نگارگری جدید ماهیتا نگاه به گذشته دارد؛ اما هنرمندان متعلق به این جریان به طرق مختلف کوشیده اند که کارشان را با سلیقه ی زمان سازگار سازند. در نتیجه برخی ویژگی های متمایز به مرور در نگارگری جدید بروز کرده است. یکی از ویژگی های نگارگری کنونی توجه خاصی است که به طور مثال به نمایش چهره های بسیار زیباتر و متنوع تر از آنچه در آثار قدما دیده میشد ابراز می گردد و صورت ها بیشتر از آثار گذشتگان، خصوصیات نژاد ایرانی را بازگو می کند.
همچنین در پاره ای از نگارگری معاصر اخیر، قانون مناظر و مرایا به وجهی تازه و خاص خودنمایی می کند که درخور مطالعه است. امروزه با آنکه بسیاری از این گونه نقاشی ها به صورت قطعه ی مستقل پرداخته می گردد، باز غالب آنها مانند آثار کهن تر از اشعار گویندگان گذشته چون فردوسی، نظامی، سعدی، حافظ، خیام و غیره هستند.
کوشش عده ای از هنرمندان هم که سعی کردند رنگ و محیط و عوامل دنیای کنونی را در نگارگری وارد نمایند، به جایی نرسید و هنرمندان نگارگر راضی نشدند اندام های موزون و نقاشی های خود را لباس امروزی بپوشانند و کوچه ها و خیابان ها و خودروهای موجود در آنها را سرمشق خود قرار دهند همان طور که هنرمندان عصر رنسانس اندام های نقاشی های خود را با لباس های چین دار یونان و روم میپوشانند.
هنرمند نگارگری معاصر هم علاقه مند است پیکر های اثر خود را با جامه های خوش حالت و شال های مواج و دامن های پرچین با پیچ و تاب های موزون بیاراید و از این راه تناسبی برقرار سازد به طور عموم جامه ی ترسیم شده بر اندام بیشتر افراد در نگارگری معاصر ما تن پوشی خیالی، ابتکاری و مجموعه ای از لباس های گوناگون دوران های مختلف است که با زبان خاصی بازگو شده است.
تجمع و تفرق عناصر نوعی حرکت بصری را در این فضای غیر طبیعی پدید می آورد. ولی پویایی اجرا، در نهایت به ایستایی متعادل در كل فضا می انجامد. چنین کیفیتی نه فقط از تدابیر انتظام خط ها و رنگ ها، بلکه همچنین به مدد روش های هندسی ساختمان تصویر و قواعد ترکیب بندی مدور و مارپیچی حاصل می شود.
در تاریخ نگارگری جدید حسین بهزاد به عنوان یکی از پیشگامان برجسته شناخته شده است. در شیوه ی کار بهزاد که براساس مکتب اصفهان بنا شده اهمیت طراحی و محدویت رنگ بارز است. توجه به حالات سكنات و اشخاص، سایه پردازی کاهش ریزه کاری ها انتخاب مضامین جدید و گاه موضوع های معاصر از موارد عدول از سنت نگارگری معاصر محسوب می شود.
بهزاد نگاره ها را از اندازه های بسیار کوچک به بزرگ تبدیل و تابلو هایی در حد تابلوی نقاشی به وجود آورد. با توجه به اینکه از زمان رضا عباسی، نگارگری با خطوط روشن و قوس های درشت به نقش می آمد اما شکل تصاویر و چهره ها همان چهره های معمولی زمان تیموری بود، بهزاد به نگاره شکل ایرانی داد و حالت هایی ملموس و دلپسند به آن بخشید.
نوشته شده توسط شرکت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند.
دیدگاهتان را بنویسید