4 مورد راجب به هنر نگارگری در مکتب جلایری
مکتب تبریز-بغداد و یا مکتب جلایری از مکاتب زمینه ساز برای ظهور مکتب بزرگ هرات است.
مکتب نگارگری بغداد در دوران حکومت آل جلایر به نگارگری در مکتب جلایری مشهور است. این مکتب که وامدار تمام رهاورد های مکتب بغداد سده 6 و مکتب تبریز اول دوران ایلخانی است، مکتب تبریز- بغداد نیز نامیده می شود.
در دوران جلایری تحول دیگری نیز رخ داد و آن ابداع خط نستعلیق توسط “میرعلی تبریزی” بود و از آن به بعد برای متون کتب ادبی فارسی نظیر شاهنامه و خمسه و… از این خط زیبای فارسی بهره گرفته شد.
از تحولات دیگر این دوران می توان به استفاده از تشعیر در حاشیه کتب خطی برای زیباسازی زمینه اشاره کرد که هر چند متاثر از هنر چینی بود ولی در دوران های بعدی چهارچوبی ایرانی به خود گرفت . نمونه های تشعیر این دوران می توان به تشعیر های بکار رفته در حاشیه دیوان سلطان احمد جلایر اشاره کرد.
آل جلایر از سلسله های محلی ایران بودن که از سال 740 تا 813 ه.ق در عراق و آذربایجان حکومت می کردند. تبار آنها به مغولان می رسید و پس از فروپاشی ایلخانان در سال 736 ه.ق برای کسب قدرت به پا خاستند و شیخ حسن بزرگ جلایری توانست پس از درگیری های طولانی با آل چوبان بر بخشی از غرب ایران دست یابد. پس از شیخ حسن بزرگ فرزند او شیخ اویس به حکومت رسید و قلمرو خود را تا تبریز گسترش داد.
پس از او نیز پسر بزرگش سلطان حسین به سلطنت رسید که در نهایت توسط برادرش سلطان احمد کشته شد. دوران حکومت سلطان احمد مصادف با بر آمدن تیمور از شرق ایران بود. وی چندین بار به مبارزه با تیمور پرداخت و در نهایت به دست رقیب خود قرایوسف قراقویونلو در سال 813 ه.ق به قتل رسید و بدین ترتیب دفتر حکومت آل جلایر بسته شد.
فهرست مطالب
تأسيس مکتب جلایری
با فرو پاشی دولت ايلخانان پس از مرگ ابوسعيد (736 – 717 ه.ق) تا ظهور تيمور سلسله های محلی متعددی در اقصا و نقاط مختلف ايران تأسيس شد. از ميان آنها تنها آل جلاير مدعي بودند كه از بازماندگان مغول می باشند، چرا كه آنان يكي از قبايل مغول بودند و پدر جد شيخ حسن بزرگ (757 – 740 ه.ق) موسس سلسله، ايلكانويان نام داشت كه در مقام يكي از فرماندهان هلاكو بود به همين دليل به آنان ايلكانيان نيز مي گفتند.
علاوه بر اين شيخ حسن، همسر ابوسعيد دلشادخاتون را نيز به عقد خود در آورده بود و از طرف مادر نيز با ايلخانان نسبت پيدا می كرد. شيخ حسن يكسال پس از تاسيس سلسله در بغداد در رقابت با شيخ حسن كوچک (آل چوپان) همواره عزم تصرف تبريز را داشت، اما در مقابل وی نتوانست كاری از پيش ببرد و به قول نطنزی « همه عمر در بغداد حكومت كرد ».
وی به همراه همسرش دلشادخاتون از حاميان شعر و ادب و هنر بودند توجه آنان به سلمان ساوجی و حمايت از وی در تعليم و هنر دوست بار آوردن فرزندشان اويس از اين امر حكايت دارد.
پس از به قدرت رسيدن سلطان اويس (776 – 757 ه.ق) تبريز تختگاه ايلخانی نيز به تصرف آل جلاير درآمد. او با نزول در ربع رشيدی ميراث فرهنگی ايلخانان را نيز به دست آورد و سير پسنديده و قواعد خوب و آيين جهانداری بر عادت معهود در پيش گرفت.
اينكه خود سلطان اويس اهل هنر، شعر و ادب بود، استقرار در ربع رشيدی انگيزه ای دو چندان به وی می داد، چنانكه به احيای كتابخانه آن پرداخت و در پی آن به حمايت از نگارگری و نگارگران و خطاطان پرداخته است.
به نظر مي رسد آنچه باعث شد كه نگارگری در مکتب جلایری هنر، شعر و ادب در اين اوضاع نه چندان مساعد راه خود را طی نمايد الهام پذيری از سنت سابق اين هنر ها باشد كه از دوره ايلخانی شروع شد؛ به عبارتي راه از قبل هموار شده بود. در اين رابطه ورود هنر نقاشي چيني و گرد هم آوردن هنرمندان، ادبا و دانشمندان مناطق مختلف به ويژه با حمايت خواجه رشيدالدين همداني بي تأثير نبوده است. همچنين وجود دو مركز سياسي و فرهنگی يعنی بغداد و تبريز نيز به عنوان پايتخت های مکتب جلایری زمينه توجه سلاطين اين سلسله را به فرهنگ، هنر و شعر و ادب جلب می نمود.
خصوصیات نگارگری مکتب جلایری
در مکتب جلایری، دیگر اثری از واقعگرایی مکتب تبریز اول نیست. شاید به دلیل روحیه هنری حاکمان مکتب جلایری، موضوعات عاشقانه و عارفانه و تغزلی در این دوران موضوع کتب خطی و به تبع آن نگارگری قرار می گیرد. علاقه به نمایش طبیعت شاعرانه ادب فارسی و تصویر سازی از جهان خیالی و فضای بیکران، هماهنگی میان پیکره و منظره، تفکیک سازی فضا، بکارگیری طیف وسیع رنگی از دیگر خصوصیات نگارگری در مکتب جلایری است.
در مکتب جلایری بر خلاف مکاتب قبل تر ، پیکره ها نه در پلان جلو بلکه در پلان هایی عقب تر ترسیم شده اند و به همین دلیل کوچک تر هستند و دست نقاش برای پرداختن به طبیعتی پر از عناصر ریز و تزئینی و ظریف باز است. در نگاره های بجای مانده از مکتب جلایری منظره و طبیعت مانند یک فرش پر نقش و نگار با ظرافت تمام تصویر شده است.
از دیگر ویژگی های خاص مکتب تبریز- بغداد می توان به اختصاص یافتن یک برگ کامل برای نگاره اشاره کرد. تا پیش از این همیشه نگارگری و متن نگارشی با هم تصویر می شد ولی از این دوران به بعد برای نگاره ها ، صفحه ای جدا تعبیه شد و کادری نیز در داخل نگاره برای نوشتن نام اثر (نام صحنه) در نظر گرفته شد که به عنوان یک سنت تا سالیان طولانی باقی ماند.
از دیگر ویژگی های منحصر به فرد، آنکه برای اولین بار شاهد ظهور نقاشی هایی هستیم که هنرمند نگارگر، آنها را امضا کرده است . جنید سلطانی (بغدادی) بزرگترین هنرمند این دوره است که برخی از آثارش را امضا نموده است. تا قبل و حتی بعد از این دوران (قرن 10 ه.ق) هیچگاه نگارگر اثرش را امضا نمی کرد و نمی کند.
مهمترین هنرمندان مکتب جلایری عبارتند از “جنید سلطانی” و “عبد الحی” که هر دو از شاگران شمس الدین ، هنرمند مکتب تبریز اول بودند.
در دوره ايلخاني چنان كه سخن از نقاشی ايرانی تحت تأثير نقاشی چينی قرار گرفت، طبيعت گرايی، استفاده از كاغذ، قلم و مركب چينی و شكل و شيوه رنگ آميزی كم مايه و تركيب خطوط و ترسيم صورت بعضی حيوانات مثل اژدها و حيوانات افسانه ای ديگر و نيز تنه گره دار درختان، صخره های تيز و كوه های مخروطی شكل، تخت سنگ ها، ابرهای مواج و همچنين نقش مايه های نيلوفر آبی و عنقا و چهره های گرد عناصر جديدی هستند كه وارد نگارگری ايران شدند.
هنرمندان و آثار نگارگری در مکتب جلایری
در مکتب جلایری خواجه رشيدالدين فضل الله همدانی با گرد هم آوردن هنرمندان ايرانی و خارجی در ربع رشيدی حومه تبريز تأثير عمده ای در رواج نگارگری و نقاشی داشته است. گفته می شود كتابخانه ربع رشيدی بيش از شصت هزار جلد كتاب دارا بود و بیش از شش تا هفت هزار استاد و شاگرد، هنرمند و پيشه ور در اين محل زندگی می كردند.
از عمده ترين آثاری كه در مکتب جلایری مصور شدند نسخه جامع التواريخ و نسخه شاهنامه دموت (Demotte) است كه در اوايل قرن بيستم به دست وی افتاد و به نام وی معروف گشت. در نگاره های اين نسخ اگر چه با توجه به كار گروهی تلفيق از سبک های متفاوت بيزانسي، ايراني و چينی ديده مي شود، اما تأثير سبک نقاشی چينی بسيار چشمگير است.
منظره پردازی نسخ تبريز بيشتر تحت تأثير اين سبک بوده است. اين مناظر دارای جنبه های طبيعی و واقع گرايی بودند كه پس از نفوذ چين در نگارگری ايرانی كاربرد پيدا كرده است.
حلقه پيوند ميان سبک دوره ايلخانی با مکتب جلایری را بايد در آثار و نگاره هاي استاد احمد موسی جستجو كرد؛ چنانكه از گزارش هاي دوست محمد هروی (نقاش عصر شاه طهماسب صفوي) در مُرَقع بهرام ميرزا (موجود در موزه توپقاپی سراي استانبول) بر می آيد سه نسل از نقاشان ايلخانان و مکتب جلایری گام به گام نگارگری ايرانی را تكوين نمودند. اين تحول عمده را احمد موسی نقاش عصر ابوسعيد ايجاد نمود. وی ظاهراً نقاشی را نزد پدرش (موسی) آموخت و سبک جديد آغاز نگارگری در مکتب جلایری را بنيان نمود.
اولين بار استاد احمد موسی نقاب را از چهره نگارگری برداشت و پرده گشای چهره تصوير شد و تصويری كه حالا متداول است او اختراع كرد. از آثاري كه توسط وی مصور گرديد می توان به ابوسعيدنامه، كليله و دمنه، معراج نامه و تاريخ چنگيز اشاره كرد.
رابينسون در علل پيشرفت سريع نگارگری در مکتب جلایری علاوه بر حمايت سلاطين آل جلاير، نبوغ هنری احمد موسی را موثر مي داند، وی اشاره می كند كه نگاره های احمد موسی در كليله و دمنه و معراج نامه در مقايسه با نگاره های پيشين از جمله جامع التواريخ رشيدالدين، عناصر چينی و بيگانه را جذب و با دقت هضم نموده است، طراحی نگاره ها پر احساس گرديده و رنگ پردازی آن غنی و موزون شده و تركيب بندی ها ابعاد وسيع تری پيدا كرده است.
بنابراين چنين به نظر می رسد در اين زمان جنبه های واقع گرايی و شيوه های نقاشی چينی كمرنگ شده است و نقاش سعی بر اين دارد تصاويری شاعرانه و تغزلی ملهم از ادبيات ايرانی ارائه دهد. كنبای اشاره می كند كه نگارگری ايرانی در زمان سلطان احمد جلاير با نوعی تغزل و ويژگی های عرفانی در می يابد، چرا كه سلطان احمد خود يک شاعر به شمار می آمد و مشوق غزل سرايی اعم از بصری و ادبی بوده است.
در كارگاه های هنری سلطان احمد چندين نسخه ديگر نيز مصور شدند كه نسبت به آثار ذكر شده داراي درجه اهميت كمتري هستند و به لحاظ زمانی نيز متقدم تر اند كه می توان به خمسه نظامي (موجود در موزه بريتانيا) در سال 788 در تبريز، عجايب المخلوقات قزوينی (موجود در كتابخانه ملی پاريس) در سال 790 در تبريز، كتاب البلهان حسين اربلی (موجود در كتابخانه بادليان آكسفورد) ظاهرا در اربيل به سال 801 بر می گردد، و نگاره های كليله و دمنه (موجود در كتابخانه ملي پاريس) به تاريخ 794 اشاره كرد.
تأثير نگارگری مکتب جلایری بر شكل گيری مكتب نگارگری هرات دوره تيموريان
مورخان هنر بر اين نظر اذعان دارند كه دوره تحول هنر نگارگری و نقاشی ايران از اواخر قرن هفتم يعنی تسلط مغولان شروع می شود و تا دوره صفويه ادامه می يابد. نقطه اوج نگارگری ايران در اين فاصله زمانی نيز مختص مكتب هرات دوره تيموريان ( 911 -771 ه.ق) است.
زمينه های اين تحول با ورود سبك نقاشی چينی آغاز می شود سلاطين و هنرمندان مکتب جلایری تعديل هايی در آن ايجاد كردند و با ابداع و نوآوری و انتقال دستاوردهای خود زمينه هاي اوج نگارگري ايران را در مكتب هرات فراهم نمودند. با وجود اين تأثير مستقيم مكتب هرات از نقاشی چينی در زمان شاهرخ ( 850-807 ه.ق ) را نيز نبايد ناديده گرفت.
ارتباط بين نگارگری در مکتب جلایری با مكتب نگارگری دوره تيموريان را بايد در حضور استاد خواجه عبدالحی و شاگردانش در دربار تيموريان جستجو كرد. تيمور ( 807-771 ه.ق) پس از دوبار اشغال بغداد بسياری از هنرمندان مکتب جلایری را به سمرقند كوچاند كه خواجه عبدالحی نقاش نيز در ميان آنان بود.
از گفته هاي ابن عربشاه چنين بر می آيد كه وی برترين و مشهورترين نقاش عهد تيمور بوده است. نقاشان بسيار بوند و برتر از همه عبدالحی بغدادی است كه در فن خود توانا بود. تأثير وی را بر دوره تيموری می توان از گزارش دوست محمد هروی دريافت كرد كه می گوید : « بعد از فوت خواجه همه استادان تتبع كارهای ايشان كردند ».
نوشته شده توسط شرکت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند .
دیدگاهتان را بنویسید