5 مورد راجب به نگارگری در مکتب بخارا
نگارگری در مکتب بخارا تقریبا با فروپاشی مکتب نگارگری هرات شکل گرفت. شیبانیان در ماوراء النهر قدرت را به دست گرفتند و با الگوبرداری از فعالیت های هنری و فرهنگی تیموریان به تشویق هنرمندان پرداختند و شماری از هنرمندان مکتب هرات را تحت حمایت خود در آورند.
این هنرمندان به کتابت و تصویرپردازی نسخه های متعدد ادب فارسی و ترکی پرداختند و در شهر بخارا، تختگاه شیبانیان سنتی از هنر های کتاب آرایی را پدید آوردند و به تدریج مکتب بخارا را بنیان گذاشتند. در این مقاله نخست به زمینه ها و سیر شکل گیری و تکوین مکتب مذکور و بازمانده های آن پرداخته می شود و سپس رویکردهای مختلف آن بررسی می گردد.
فهرست مطالب
مكتب بخارا (١١١٤ – ٩٠٥ ه.ق)
سلسله شیبانیان «ازبکان» از سال ۹۰۵ تا ۱۰۰۷ ه.ق در ماوراءالنهر حکومت کردند. آنها نسب خویش را به «شیبان» فرزند کهتر «جوجی»، از فرزندان «چنگیز» می رساندند؛ همچنین در تاریخ به سبب انتساب به «ابوالخیر جدّ محمد شیبانی» به «ابوالخیریان» شهرت دارند.
«ابوالخیر» در سال ۸۵۰ ه.ق خوارزم را با شکست با دادن تیموریان، به مالکیت خود در آورد و بعد ها نیز به سمرقند دست یافت. شیبانیان در نیمه دوم سده دهم بخارا را تختگاه خود کردند و سپس در آن آثار متعدد معماری تأسیس کردند شیبان به دلیل حمایت از اهل سنت و دیگر تضادهای سیاسی – اقتصادی با صفویان در گیر بودند.
چندین بار از آنها شکست خوردند و در ایام جنگ های خود با آنها بار ها منطقه خراسان را محل چپاول و تاراج قرار دادند. شیبانیان در سال ۱۰۰۷ ه.ق جای خود را به «جانی ها» (طغا تیموریه) دادند. جانی ها نیز مدعی بودند که از بازماندگان «جوجی» فرزند چنگیز هستند از راه وصلت های خانوادگی به شیبانیان میپیوستند. «جانی ها» تا سال ۱۱۹۹ ه.ق در بخارا حکومت کردند؛ ولی خوارزم و مرکز آن خیوه تا اواخر سده یازدهم در دست «عربشاهی ها» از شعب شیبانیان باقی ماند و بعدها «عربشاهی ها» جای خود را به خانانی دادند که مدعی انتساب به خاندان چنگیز بودند.
شیبانیان در مکتب بخارا از نظر فرهنگی تحت تأثیر تیموریان قرار داشتند. محمد شیبانی در سال ۹۱۳ ه.ق، «بدیع الزمان میرزا» آخرین حکمران را از هرات راند؛ سپس غنایم زیادی به دست آورد و آثار نفیس تیموری را غارت کرد و شماری از، شاعران هنرمندان و موسیقی دانان هرات را به مکتب بخارا برد. گفته شده که از جمله این هنرمندان؛ بهزاد بوده است که تا سال ۹۱۶ ه.ق (سال مرگ محمد شیبانی) در بخارا زندگی کرد و سپس عازم تبریز شد.
«عبیدالله خان» جانشین «محمد شیبانی»، چند بار به هرات حمله برد و در خلال حملات ،خود نسخ خطی و هنرمندانی چون شیخ زاده و خطاطانی چون میرعلی هروی را به مکتب بخارا منتقل کرد. از این رو، تأثیر مکتب هرات در مکتب بخارا تا اواخر نیمه اول سده یازدهم هجری مشهود بود. اما از دوره «عبیدالله خان» نسخه ای که به او اهدا شده باشد، در دست نیست.
علاقه به پیگیری سنت های هرات را می توان در کارگاه هنری «کلدی محمد سلطان» مشـاهده کرد. به هر تقدیر، سه شـهر نامدار ماورءالنهر، «بخارا»، «سمرقند » و «تاشکند» در دوره شیبان از مراکز و کانون های حمایت هنری شمرده می شدند. به همین جهت، آثار قابل ملاحظه ای در این شهرها پدید آمد که در حقیقت شالوده مکتب بخارا را پی ریزی کردند.
بازمانده های مکتب بخارا
با اینکه نگاره های بازمانده از اوایل سده دهم، نشان دهنده تأثیرات مکتب هرات تیموری از طریق سمرقند در نیمه دوم سده نهم هجری است، ولی به نظر می رسد که این نگاره ها محصول مکتب بخارا نباشد. به هر تقدیر، ویژگی های مکتب هرات دوره «سطان حسین بایقرا» (۹۱۱ – ۸۷۵ ه.ق) که در نگاره های مثنوی «مهر و مشتری عصار»، که به تاریخ (۹۲۹ ه.ق) در مکتب بخارا کتابت شده است، دیده می شود (محفوظ در گالری هنری فریر واشنگتن).
این تأثیرات را می توان در معماری نگاره ها، منظره پردازی ها و حتی جامه ها و دستار ها مشاهده کرد. بنابراین، چنین به نظر می رسد که تأثیرگذاری مرحله پسین مکتب هرات، تا نیمه های سده دهم هجری ادامه یافته است .چنانکه ذکر شـد، کارگاه هنری «کلدی محمد سلطان»، در «تاشکند» در زمینه «کتاب آرایی» فعال بود. نقاشی های «خمسه میر علیشیر نوایی» – کتابت در سال ۹۳۷ – (محفوظ در کتابخانه سالتیکف شجدرين سـن پطرزبورگ) و دیوان اشعار او (محفوظ در کتابخانه انستیتوی شرقی تاشکند) و «انوار سهیلی کاشفی» – کتابت در حدود سال ۹۲۶ ه.ق – (متعلق به کتابخانه انستیتوی شرقی تاشکند) ویژگی ها و خصوصیات هنری هرات را در مکتب بخارا تکرار کرده است.
در این نگاره ها، ترکیب بندی های فضادار و ساختاری همراه با تأکید بر خطوط افقی و عمودی دیده می شود. پیداست که در این نگاره ها ، دست استادان محلی در کار بوده است. در پی مرگ «کلنی محمد سلطان»، نقاشان کارگاه هنری او به سمرقند کوچیدند و سبک هنری خود را در آنجا ادامه دادند که نمونه کار آنها، «تاریخ ابوالخیرخان»، کتابت در دهه ۹۴۰ ه.ق است. (متعلق به کتابخانه انستیتوی شرقی تاشکند). با وجوداین، نقاشان کار دیده و زبده را کارگاه هنری «عبیدالله خان» در مکتب بخارا جذب کرد. بنابراین، نگارگری مکتب بخارا در دوره او کانون هنر و ادب گردید.
از این دوره، نسخه دیگری از مثنوی «مهر و مشتری عصار» با کتابت «ابراهیم خلیل» در نگارگری مکتب بخارا با چهار نگاره در دست است. این نسخه متعلق به کتابخانه «هنری فریر واشنگتن» است. در نگاره های این نسخه، مناظر با رنگ های چشمگیر و نهر های جاری از بالای تپه ها و درختان و بوته های رنگارنگ، جلوهای ویژه دارند. شاید یکی از زیباترین نسخه های این دوره گلستان سعدی با کتابت «سلطانعلی مشهدی» در هرات در سال ۹۰۶ ه.ق باشد. (محفوظ در بنیاد بودمر در جنوا) این کتاب در سال ۹۵۴ ه.ق در مکتب بخارا برای «عبدالعزیز سلطان» تصویر پردازی شده است.
ترکیب بندی ها و سبک نگاره های این نسخه، منشأ در سبک و نگاره های گلستان سلطان حسین بایقرا در سال ۸۹۱ ه.ق دارد. در نگاره های این گلستان ریزه کاری و دقیقه پردازی در پیکره ها و مناظره و معماری رعایت شده است، چنانکه آنها را به سبک مرحله پسین هرات نزدیک کرده است.
گفتیم که «سطان عبدالعزیز شیبانی» از کتاب دوستان پر ذوق و از سلاطین هنر پرور و ادب دوست شیبانی بوده است. مکتب بخارا در زمان او بهترین دوره شکوفایی خود را از سر گذراند. بعضی معتقدند که خصوصیات مکتب بخارا در دوره او با «شیخ زاده» از تبریز وارد بخارا گردید. پس از جلوس «شاه طهماسـب» سبک هرات «بهزاد» و شاگردان او، جای خود را به سبک تبریز تحت سلطه «سلطان محمد» و شاگردان او داد.
از این رو «شیخ زاده» که در پی حامی و هنر پروری و جدید بود؛ به دربار شیبان در بخارا عازم گردید. از جمله آثار «شیخ زاده»، دیوان حافظ است که حدود سال ۹۳۳ ه.ق برای «سام میرزا» برادر «شاه طهماسب» کتابت شده است. فضای سنجیده معماری نگاره ها و نقوش آرایه ای آنها از ویژگی های آثار شیخ زاده را دارا است. نگاره «شیخ صنعان در مقابل بالکن دختر ترسا» در نسخه «میرعلیشیری نوایی» و کتابت آن در هرات سال ۹۳۳ ه.ق نیز منسوب به «شیخ زاده» است.
مكتب بخارا در اواخر دهه ۹۴۰ ه.ق به سبکی مستقل، تبدیل شد. نگاره های سبک کهن هرات، کار «محمود مذهب» در نسخه مخزن الاسرار نظامی و کتابت آن در سال ۹۵۲ ه.ق، (کتابخانه ملی پاریس) و بوستان سعدی در سال ۹۴۹ ه.ق (بنیاد کورکیان، لیسین) نشان دهنده طراحی های ماهرانه و ترکیب بندی های استادانه بخصوص در پیکره های انسانی است.
شاید یکی از زیباترین نسخه ها، نسخه سه مثنوی روضه المحببین به تاریخ ۹۵۶ ه.ق (محفوظ در موزه سالار جنگ حیدرآباد دکن) باشد که «عبدالله بخاری»، «محمود مذهب» و «شیخم بن ملایوسف هروی»، نگاره های آن را رقم زده اند. شخم از نقاشـان نسل دوم نگارگری در مكتب بخارا بود.
مصطفی عالی افندی از «عبدالله بخاری» و «محمود مذهب» نام میبرد و اولی را در زمره شاگردان «شیخ زاده » و دومی را در زمره شاگردان «میرعلی هروی» خوشنویس ثبت می کند؛ و می نویسد: «سلطان محمد بخاری، علاوه بر اسلوب کتابت، هنروری بود که بر صفت تذهیب نیز وقوف داشت». در نگاره های این نسخه، ترکیب بندی هایی وجود دارد که تأثیر «شیخ زاده» را به خوبی می نمایاند؛ هم چنین، نگاره هایی هم با دو یا سه پیکره درشت، وجود دارد که نشان دهنده نوآوری های هنرمندان مكتب بخارا است.
مهم ترین موضوع نگاره های مکتب بخارا، صحنه های عاشقانه و تصویر سرگرمی های عمومی و صحنه های اندکی از جنگ و شکار اسـت. از فضای عمومی نگاره ها، آرامش و متانت میبارد. نسخه ها، معمولا دارای نگاره های اندکی است. در سالهای پایانی مکتب بخارا، ترکیب بندی های دو بعدی، ساده گرایی شدید و مناظر و معماری قرار دادی و یا حتی حذف مناظر و پس زمینه معماری، رواج یافت.
به هر حال، در نگارگری مکتب بخارا، و قاعده بندی های پیشین، ساده تر و از رنگ های خالص و ناب بیشتر استفاده شد. به طور کلی، تأثیرات مکتب پسین هرات، به ویژه آثار «بهزاد» در طراحی، رنگ بندی، اتودها و حالات پیکره ها دیده می شود. البته نقاشان مکتب بخارا که بیشتر از یک بودند؛ بعدها به حفظ و نگهداری سنت های به دست آمده، علاقه ای نشان ندادند.
ویژگی های نگارگری در مکتب بخارا
- تداوم نقاشی های بهزاد همراه با خصوصیات نقاشی محلی مکتب بخارا
- ثابت بودن رنگها و تابش آن
- خصوصیاتی از قبیل غنی بودن و خلوص رنگ ها که بیشتر، به کار گیری جزئیات و استفاده از شکل های ساده را شامل می شد.
- پیکره های کوتاه قد
- ساختمان ها از روبه رو
- معمولا زمینهٔ حاشیه های این تصاویر با تشعییر ساخته و پرداخته می شد.
- طراحی و نقاشی تک چهره ها
- اهمیت دادن به وجود و حضور یک فرد خاص در نقاشی
- اندکی شباهت سازی
- پیکره ها در پایان قرن دهم کاملا نحیف و بی روح شدند.
آثار نگارگری مکتب بخارا
- یوسف و زلیخای جامی
- بوستان سعدی (علی الحسینی)
- سبحة الابرار (میرعلی الکاتب السلطانی)
- بوستان سعدی (سلطان محمد نور)
- هفت منظر هاتفی (میرعلی الکاتب السلطانی)
- خمسه نوایی (سلطانعلی مشهدی)
- مخزن الاسرار (میر علی هروی)
- تحفة الاحرار جامی (میر علی حسینی)
- رباعیات خیام (سلطانعلی کاتب)
و دیگر آثار از این دست در مکتب بخارا موجود می باشند.
جمع بندی نگارگری در مکتب بخارا
مکتب بخارا را می توان شعبه ای از نگارگری مکتب هرات برشمرد که پس از سال ۹۱۳ ه.ق و حمله ازبکان به هرات و مهاجرت شماری از هنرمندان به «بخارا»، «سمرقند» و «تاشکند» شکل گرفت. «محمدخان شیبانی» با غارت کتابخانه سلطنتی هرات، بعضی از کتب نفیس و نیروی انسانی هرات را به مکتب بخارا منتقل کرد و به حمایت از هنرها و پیشه ها و معماری پرداخت. این حمایت در زمان و جانشین او «عبیدالله خان » ادامه یافت و در روزگار «عبدالعزیز» به شکوفایی رسید.
مکتب بخارا در حقیقت سه دوره را از سر گذراند : دوره نخست که بیشتر تحت تأثیر دستاوردهای مکتب هرات بود و در ترکیب بندی ها و منظره پردازی ها از آن سرمشق می گرفت. و دوره میانی که دوره شکوفایی و زرین آن شمرده می شود؛ در نیمه دوم سده دهم هجری رخ داد آثاری چشمگیر و پرورده، پدید آورد. در حقیقت ویژگی های مستقل مکتب بخارا در این دوره چهره نمود. در اواخر سده دهم هجری، نگارگری مکتب بخارا به زوال گرایید و نگاره های آن کیفیت خود را از دست داد.
نوشته شده توسط شرکت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند .
سومین دوره، دوره جانی ها یا «طغا تیموریان» بود که در آن مکتب بخارا، دگرباره، جانی گرفت و احیا گردید. در نتیجه و آثاری در خود پدید آورد و نقاشـان برجسته ای چون «خواجه مقیم»، «خواجه گدای نقاش»، «ملا بهزاد»، «عوض محمد نقاش» و «محمد شریف» در عرصه هنر نقاشی ماوراء النهر ظهور کردند.
از اواخر سده دهم هجری، به سبب کاهش حمایت هنری، شماری از هنرمندان مکتب بخارا عازم هند شدند و بعد ها خصوصیات سبک نگارگری هندی را وارد مکتب بخارا کردند. این سبک خصوصا در آثاری که در تاشکند کار شد؛ بیشتر جلوه یافت. می توان گفت که مکتب بخارا در عین تأثیرگذاری بر مکاتب نگارگری هند، از آنها نیز تأثیر پذیرفت. این تأثیرپذیری تا اوایل سده سیزدهم هجری ادامه یافت.
مكتب بخارا، به سبب قطع رابطه سیاسی شیبانیان با حکومت صفوی، از فعل و انفعالات هنری مکاتب نگارگری دوره صفویان چندان بهره مند نشد. با اینکه، این مکتب در حمله ازبکان به خراسان در اواخر سده دهم هجری تا حدودی از نگارگری موجود در مشهد، بهره برگرفت؛ ولی این بهره گیری، چندان عمیق و دراز آهنگ و به اندازه تأثیرات نگارگری هند نبود، تا پایایی و دیرینگی بیشتری داشته باشد.
در نگارگری مکتب بخارا، به موضوعات تغزلی و تاریخی توجه بیشتری شد. در این مکتب موضوعات حماسی چندان جایی نداشت؛ از این رو، به نگارگری شاهنامه، جز موارد استثنایی، کمتر عنایت شد. به سبب سلطه طریقت نقش بندی در ماوراءالنهر و نیز فرهنگ ترکی آن، آثار «جامی»، «نوایی» و «هاتفی» بیشتر از سایر سخنوران، مورد توجه قرار گرفت و تصویر پردازی گردید.
دیدگاهتان را بنویسید