تاثیر 4 دورهه هنری بر نقاشی دوران معاصر ایران
نقاشی دوران معاصر ایران از سال “1320 ه. ش” تا به حال، عنوان یک کار تحقیقی نسبتا مفصل است که سعی در بازنمایی گوشههایی از نقاشی ایران در پنج دهه گذشته دارد.
بعد از جنگ جهانی دوم، نقاشی ایران دستخوش تغییر و تحولاتی مهم گردید. دوره ای که هنرمند ایرانی، به ترک جایگاه سنتی خود (سنت کهن مینیاتورسازی و سنت طبیعت پردازی کمال الملک) اقدام کرده و علاقمند کوشید عقب ماندگی خود از تحولات هنر مغرب زمین را جبران نموده و دریچه ای به افق گسترده و وسوسه برانگیز آن بگشایند.
فهرست مطالب
نقاشی دوران معاصر ایرانی
با حرکت مشروطیت و نتایج اجتماعی آن، دورهی دیگری در تاریخ نقاشی ایران ایجاد شد. موج نوگرایی برخاسته از مشروطیت ادبیات را سخت تکان داد. تحول در نقاشی نیز اجتناب ناپذیر بود.
تفکر نوگرایی، که از غرب به ایران آمد، به درست شناخته نشد و نه در تمام جامعه مورد قبول شد. بدین صورت، تاریخ ایران بعد از مشروطیت در تمامی عرصه ها آکنده از کشاکش آشکار و نهان میان سنت و نوگرایی بوده است. تحول نقاشی دوران معاصر سخت تحت تاثیر روند نوسازی عصر پهلوی قرار گرفت.
در واقع سیاست پر از نقص تقلید از غرب و بازگشت به افتخارات گذشته ایران، نقاشی دوران معاصر را از حرکت طبیعی و متناسب با شرایط داخلی جامعه بازداشت.
دوران معاصر شامل چهار دوره مختلف است که هر چهار دوره به صورت همزمان باهم جلو رفتند :
- هنر نقاشی آکادمیک
- هنر نگارگری جدید
- هنر نقاشی قهوه خانه
- هنر نقاشی نوگرا
هنر نقاشی آکادمیک
سبک آکادمیک نقاشی مکتب قاجار با مقداری تغییر در دوره رضاشاه نیز ادامه یافت و شیوه رسمی این دوران را شکل داد. فعالیت مدرسه صنایع مستظرفه حدود ده سال پیش از کودتای رضاخان شروع شده بود.
در این مدرسه تعدادی مجسمه ساز و نقاش دارای توانایی های فنی آموزش دیدند. اکثر آنها بعد ها در کار هنری و تدریس هدف و روش کمال الملک را ادامه دادند. در این دوره، هنرجویان مدارس روسیه نیز در تبریز فعال بودند، ولی کار آموزشی و هنریشان تفاوتی چندانی با سبک کمال الملک نداشت.
موسس آموزشگاه آکادمیک نقاشی دوران معاصر ایرانی، صنیع الملک هست که با برپا کردن هنرستان نقاشی که با حمایت های ناصرالدین شاه صورت گرفت، موفق شد بنیان آموزش نقاشی معاصر ایرانی را تاسیس کند. اما به دلیل فوت وی، حدودا پنج سال بعد از تاسیس هنرستان نتوانست مدرسه و هدف خودش را به سرانجام برساند.
کمال الملک که لقبی برای محمد غفاری، برادرزاده صنیع الملک بود که بعد ها توانست با ادامه دادن مسیر عمویش تبدیل به تاثیر گذارترین شخص در آموزش نقاشی آکادمیک در ایران شود، هر چند که بعدا به دلیل اختلافات با رضاخان از ریاست مدرسه نقاشی که به تلاش خود و با حمایت دولت قاجار برپا کرد، برکنار شد و به نیشابور تبعید شد.
هنر نگارگری جدید
در اوایل حکومت رضا شاه تلاش هایی برای احیا کردن هنرهای کهن و صنایع دستی صورت گرفت. در ارتباط با نگارگری جدید در اوایل حکومت رضا شاه مراکزی برای توسعه این هنر فراهم شد.
هادی تجویدی نوگرایی در نگارگری جدید را آغاز کرد، وی در هنرستان صنایع قدیمه تدریس می کرد و شاگردان به نامی مانند محمد علی زاویه و ابوطالب مقیمی را در آنجا آموزش داد.
علی درودی در همان مدرسه، در زمینه تذهیب شاگردانی مانند نصرت اله یوسفی و عبداله باقری را پرورش می داد. همچنین خارج از هنرستان، هنرمندانی مانند حسین بهزاد و سوروگین ملقب به درویش در تهران، حسین حاج مصور الملکی و میرزا آقا امامی در اصفهان هم زمان فعالیت هنری قابل توجهی را ارائه می کردند.
در سبک نگارگری جدید، حسین بهزاد به عنوان یکی از مرزنشینان برجسته نقاشی دوران معاصر شناخته می شود. در سبک کار او که مبتنی بر مکتب نقاشی اصفهان بود، اهمیت طرح و رنگ محدود، مشهود است. او نگاه عمیق و رعایت نسبی اصول آناتومیک را از هنر اروپایی و رنگ آمیزی «تکفام» را از نقاشی چینی وام گرفت و با نقاشی سنتی ایران تلفیق کرد و بر بسیاری از نقاشان پس از خود تأثیر گذاشت.
نگارگری جدید اساساً به گذشته نگاه می کند. اما هنرمندان مرتبط با این جریان سعی در تطبیق و هماهنگی آثار خود با ذائقه زمانه دارند. در نتیجه، به تدریج برخی از ویژگی های جدید در نقاشی معاصر ایرانی پدیدار شده است.
در نمونه نمایش های جدید نسبت به آثار گذشته، به نمایش چهره های زیبا و متنوع منطبق با ویژگی های نژاد ایرانی توجه و تاکید بیشتری شده است. همچنین در برخی موارد قانون پرسپکتیو (نماها و آینه ها) به شکلی جدید و خاص دیده می شود.
نوسازی و نوآوری استاد حسین بهزاد در هنر نقاشی ایران عبارتند از:
- رد چهره ها، همان شکل و قالب مغولی از نگارگری ایرانی و جایگزینی آن با چهره ها و آناتومی کاملا ایرانی.
- رعایت فاصله و مجاورت به صورت مقایسه ای و نه به صورت قانون پرسپکتیو در نقاشی اروپایی
- اختراع نگارگری با جوهر سفید در زمینه سیاه یا تیره
- حذف سایز نگارگری از کتاب و ارائه آن به صورت نقاشی
- برق رسانی سریع و آهسته خط
- استفاده با دست باز از رنگ های روشن و تیره
- انعکاس حالات ذهنی و درونی چهره ها در نقاشی ها و نگارگری ایرانی
البته باید توجه داشت که نگارگری جدید در ذات خود نگاهی عمیق به گذشته دارد، اما هنرمندان این سبک نقاشی دوران معاصر سعی می کنند نقاشی های خود را با ذائقه امروزی سازگارتر نشان دهند.
یکی از ویژگیهای نگاره های امروزی، چهره های زیبا تر و متنوع تر است و همچنین بیشتر از پرترههای قدیمی، ویژگی های نژاد ایرانی را منعکس می کند.
در بازنمایی طراحی و نقاشی معاصر ایرانی، ویژگی های جدیدی در نگاره های کنونی به چشم می خورد که از جمله می توان به گرایش بسیاری از هنرمندان این شیوه به خودرنگی آثار خود و تنظیم سطوح بر اساس بی باک بودن و سبکی چند رنگ نزدیک اشاره کرد.
هنر نقاشی قهوه خانه ای
نقاشی قهوه خانه ای که متاثر از فضایی خاص است به ابتکار نقاشانی است که از روایات ملی، حماسی و مذهبی برگرفته از زندگی ائمه معصومین به ویژه وقایع کربلا و عذاب اشقیان استفاده می کنند. که به ائمه به عنوان عناصر نمادین ظلم کردند. آنها به تصویر کشیدند که هر کدام معانی خاصی در ذهن و تخیل بیننده ایجاد می کنند.
نقاشی قهوه خانه ای بازتابی اصیل و صادقانه از هنر هنرمندان، عاشقان تنها و دلشکسته، هنرمندان مظلوم و محروم از تبار مردمان ساده دل و آیینه کوچه و بازار کسانی است که پس از قرن ها سکوت در زیر خاک بام تاریک قهوه خانه ها، در خلوت عرفانی و حسینیه ها در سر هر کوی و برزنی به چشم مردم می نگریستند و در جمع دوستانه و محبت آمیزشان بغض معصومانه شان را به یکباره می شکستند.
مردمی که در مسیر گذر در زمان یلان و آزادگان شاهنامه نقش حکیم طوس را از خیال می طلبیدند تا غرور ملی از دست رفته خود را در همدلی و مونسی با راستان و پهلوانان شاهنامه بازیابند و از رستمی می خواستند که بیاید و به آشوبگران وقت بدهد.
نقاشی قهوه خانه ای مکتب قاجار بازتاب فرهنگ اصیل و کهن ایران است و به رعایت تکنیک ها و اسلوب خود جوش دوران معاصر ایرانی تکیه دارد. بهطور کلی در موضوع های دیگر نقاشی در اوایل دوره ی قاجار گرایش به هنر پیش از اسلام و خالص ایرانی را می بینیم و تأثیرپذیری از فرنگ نیز در این دوره ناشی از اواخر دوره ی صفوی است.
برای بیان ویژگی های نقاشی قهوه خانه ای باید این نقاشی معاصر ایرانی را به دو دسته تقسیم کرد:
دسته اول: دارای ویژگی های کلی است که بیش تر از نقاشی های سبک کهن ایران پذیرفته است. در این سبک نوآوری هایی پدید آمده که باعث تمایز آن از دیگر سبک های نقاشی مکتب قاجاری است. این ویژگی ها مختص نقاشی های علی رضا قوللر آغاسی و حسین قوللر آغاسی و شاگردان او است اگرچه گاه در نقاشی های محمد مدبر هم دیده می شود.
دسته دوم: نقاشی معاصر ایرانی است که علاوه بر رعایت ویژگی های عمومی نقاشی های سنتی، از نقاشی غرب نیز تأثیر پذیرفته است که نمونه های آن را می توان در آثار محمد مدبر و شاگردانش دید.
هنر نقاشی نوگرا
از سال “1320 خورشیدی” جریانات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدیدی در ایران به وجود آمد و نقاشی معاصر ایرانی نیز تحت تأثیر این جریانات قرار گرفت. همانطور که در حوزه فرهنگی نیز می توان به تأسیس هنرستان هنر های زیبای تهران در سال 1319 خورشیدی، افتتاح نگارخانه هایی مانند تالار ایران در سال 1343، مجله خروس جنگی در سال 1328، شروع دوسالانه تهران در سال 1337، ارسال آثار هنری اشاره کرد.
فارغ التحصیلان مدارس به کشور های اروپایی و آشنایی آن ها با آکادمی های هنر مدرن مانند امپرسیونیسم، کوبیسم و اکسپرسیونیسم و بازگشت آنها به ایران و فعالیت آنها در زمینه نقاشی و هنر های تجسمی، همه این فعالیت ها منجر به ظهور جنبش مدرنیسم در نقاشی دوران معاصر ایرانی شد.
بهمن محصص یکی از پیشگامان اکسپرسیونیسم متاثر از هنر اروپایی (ایتالیایی) در دوران معاصر ایران بود. آثار او با نمایشی استعاری و طنز، اعتراضی به شرایط سیاسی ایران در دوران سلطنت بود و به همین دلیل در سال ۱۳۵۵ از نمایش آثارش منع شد.
بخش عمده ای از هنر نقاشی دوران معاصر در ایران امروز غیر تعهدی است و از واقعیت های دگرگونی اجتماعی دور مانده است. همان نوع انتزاعی که به نقاشان قدیمی اجازه می داد تا طبیعت گرایی را نادیده بگیرند و دنیایی شاد از رنگ های ناب و چهره های سنتی را به چشمان ما عرضه کنند.
نوشته شده توسط شرکت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند.
دیدگاهتان را بنویسید