4 مورد درباره نقاشی قهوه خانه ای
نقاشی قهوه خانه ای که متاثر از فضایی خاص بوده، ابتکار نقاشانی است که روایات ملی، حماسی و نقل های مذهبی را بر اساس زندگی امامان معصوم، خصوصاً وقایع کربلا و کیفر دادن اشقیا و کسانی که به ائمه ظلم نموده اند را به صورت عناصر نمادین تصویر می کردند که هر کدام از آن ها معانی خاصی را در ذهن و خیال بیننده پدید می آورد.
برای مثال رنگ سبز را در فرهنگ شیعه به طور معمول، رنگ اهل بیت و نماد طهارت و پاکی می دانند؛ شیر مظهر قدرت و اقتدار تصور می شود. ریشه ی استفاده از عناصر هنر شیعه به دوران آل بویه باز می گردد و بعد از آن در
نگارگری های دوره تیموری نیز شاهد به تصویر کشیدن آن ها هستیم زیرا حکام این دوره، برای مشروع نشان دادن حکومت خود، از هنر شیعه حمایت می کردند.
با تشکیل حکومت شیعه در دوره صفویه، توجه و اوج گیری آن در دوره قاجار، سبب بازتاب اعتقادات مردمی، متأثر از واقعه عاشورا، توسط هنرمندانی برخاسته از دل همین مردم می شود. این عناصر ذهنی بوده و ریشه در سنت و هویت اسلامی- شیعه ایران دارند و سبب درک و ارتباط عمیق تر و بیشتر عامه مردم با روایت های مذکور و عشق آنان به امامان معصوم می گردید و حس میهن دوستی و دفاع از ارزش ها و اعتقادات را در آنان تقویت می نمود. تردیدی نیست که بازخوانی و درک مفهوم عاشورایی و نمادین نقاشی قهوه خانه ای در زمان های مختلف می تواند نقش موثری در تداوم و پویایی فرهنگ شیعه داشته باشد.
فهرست مطالب
سبک نقاشی قهوه خانه ای
نقاشی قهوه خانه ای نوعی نقاشی روایی رنگ روغنی با مضمون های رزمی، مذهبی و بزمی است که در دوران جنبش مشروطیت بر اساس سنت های هنر مردمی و دینی و با اثرپذیری از نقاشی طبیعت گرایانه مرسوم آن زمان به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد خاستگاه و زمینه ساز این هنر نقاشی سنت کهن قصه خوانی و مرثیه سرائی و تعزیه خوانی در ایران بوده است و پیشینه اش به قرن ها پیش از پدید آمدن قهوه خانه میرسد.
نقاشی قهوه خانه ای بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندانی، عاشق تنها و دلسوخته است هنرمندانی مظلوم و محروم از تبار مردم ساده دل و آیینه صفت کوچه و بازار آنانی که از پس قرن ها سکوت زیر سقف تاریک قهوه خانه ها در خلوت عارفانه تکیه ها و حسینیه ها در سر هر کوی و برزنی چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان بغض معصومانه شان را یکباره شکستند.
در پرستش راستی و مردانگی نقش ها زدند و حکایت کژی ها و پلیدی ها کردند. رنگ سرخی نشاندند بر تن بوم و دیوار که گویی لخته لخته خون های خشکیده مظلومیت های از یاد رفته بود و رنگ سبزی گزیدند به پاس یاد بهار سر سبز و پر طراوت روح و اندیشه راستان و آزادگانی که در جان و دل و خیال و باور مردم قرن های، نسل به نسل، سینه به سینه تا به روزگارشان به یادگار مانده بود و چه جاودانه و همیشه پایدار و ماندنی.
هنرمندانی عاشق و صادق ، آمدند با کوله باری از محنت و تنهایی و دلتنگی با چشمانی خیس و پر گریه به دشت سرخ کربلا، رفتند به یاری، آزادگان رو سوی شاهنامه نهادند، همه یلان و پهلوانان آزاده این مرز و بوم را به یاری، طلبیدند همرزم رستم و همراز سیاوش مظلوم شدند.
یا هنرمندانی دلسوخته و وارسته در این روزگار آستین بالا زدند تا که ذوق و هنر بی ادعایشان پاسخی بر شور و شیدایی و بیداری مردم باشد و غیرتی در خلق هنری سراسر شیفتگی و ،خلوص آن هم به جبران روزگاران دراز سکوت و بی اعتنایی ها و آن همه تحقیرها و نادیده انگاشتن های ذوق و اعتقاد و باور مردم، مردمی که همیشه الهام دهنده اصلی باروری و استمرار هنر و فرهنگ این دیار بوده اند.
نقاشی قهوه خانه ای پدیده های نو ظهور در تاریخ نقاشی این دیار بود که همراه با حفظ تمامی ارزش های منطقی هنر مذهبی و سنتی ایران به ضرورت نیاز و خواست مردم و به پاس احترام به باور های مردم متولد شد. مردمی که شمایل مقدس امامان بزرگوارشان تصاویر حماسه های جانبازی و ایثار پیشوایان دینی شان را نه به دلیل آذین و نقش و نگاری، که به دلیل حرمت ایمانشان و برآوردن نذر و نیازشان می خواستند.
مردمی که در راستای گذر، زمان یلان و آزادگان شاهنامه حکیم توس را از خیال به نقش می طلبیدند تا مگر در همدلی و مونسی با راستان و پهلوانان شاهنامه، غرور ملی از کف رفته خویش را باز یابند و رستمی را طلب میکردند تا مگر بیاید و داد از بیدادگران زمانه شان بگیرد.
ویژگی های نقاشی قهوه خانه ای
نقاشی قهوه خانه ای دوره ی قاجار بازتاب فرهنگ اصیل و سنتی ایران است و به رعایت تکنیک ها و اسلوب خود جوش ایرانی تکیه دارد. بهطور کلی در موضوع های دیگر نقاشی در اوایل دوره ی قاجار گرایش به هنر پیش از اسلام و خالص ایرانی را می بینیم و تأثیرپذیری از فرنگ نیز در این دوره ناشی از اواخر دوره ی صفوی است.
تعداد زیادی از نقاشی های قهوه خانه ای دارای امضا و رقمی به شیوه مکتب قاجار است؛ مانند «عمل کمترین میرزا مهدی نقاش» که باعث وجه تمایز نقاشی مکتب قاجاری از مکتبهای دورههای قبل می شود. در نقاشی قهوه خانه ای شخصیت اصلی داستان را بزرگ تر از بقیه افراد به تصویر می کشاند که تا قبل از این در تاریخ نقاشی ایران کم سابقه بوده است. تا قبل از این، شخصیت های اصلی و فرعی به یک اندازه ترسیم می شد که از ویژگی های شاخص نقاشی قاجاری است. به اینگونه نقاشی ها، از آن رو که پردازنده ی تخیل نقاش است و می تواند بیانگر قدرت تـخیل او باشد، «نقاشی خیالی» هم گفته می شود.
ویژگی دیگر این نوع نقاشی، فضای خالی، ترکیب بسته و در هم آنها است که هیچ گونه امکانی را برای حقیقی جلوه دادن صحنه باقی نمی گذارد. نقاشی قهوه خانه ای رایـج در دوره قاجار بیشتر صحنه های مذهبی و افسانهای، بخصوص حادثه کربلا و وقایع مرتبط با آن را به نمایش می گذارد.
رنگ و ترکیب آن، در نقاشی قهوه خانه ای بسیار مهم است و هر رنگی متناسب با نوع موضوع و کیفیت حـالات افـراد مـختلف به کار می رود. این تصور که رنگ در این نوع نقاشی تصادفی است، از روی بیاطلاعی است؛ مـثلا رنگ سرخ در نقاشی قهوه خانه ای (از نوع مذهبی آن) نشانه شهادت است؛ رنگ قرمز نشانه خشم و غضب بر دشمن و رنگ های تیره و کدر نشانه سپر و براق و روی کافران است؛ مانند تابلوی مصیبت کربلا از قوللر آقاسی که این موارد در آن رعایت شده است.
رنگ سبز در نقاشی قهوه خانه ای (از نوع افسانه ای) جایگاه پهلوانان و یلان مورد علاقه و احترام مـردم در شاهنامه است؛ مانند تابلوی نبرد رستم و اشکبوس (جنگ هفت لشکر). ویژگی دیگر این است که تا قبل از این سبک، تحقیر آدم ها در سیر تحول نقاشی ایران دیده نشده اسـت، اما در نقاشی قهوه خانه ای برای اولین بار به این مسأله توجه شده است برای تحقیر افراد معمولا آنها را با کوچک تر نشان دادن اندامشان نشان می دهند؛ مانند تابلوی حرکت کیخسرو به ایران با مادر خـود.
در نقاشی قهوه خانه ای فاصله دوری و نزدیکی و به اصطلاح نقاشی امروزی «بعد» یا «پرسپکتیو» نادیده گرفته شده اسـت و ایـن از خصوصیات بارز نقاشی قهوه خانه ای است؛ چرا که هم زمان با این نقاش ها در دوره قاجار، در نقاشی های تأثیرپذیرفته از شیوه فرنگی رایج شده در ایران پرسپکتیو رعایت شده است. حسین قوللر آقاسی همیشه بـه شاگردانش می گفت: “اگر بخواهیم به شیوه نقاشان فرنگ رفته، به فاصله در کار اهمیت بدهیم، نصف هنر و زحمت ما بر باد می رود و باید پنجاه صورت زنده را فدای چهارتا صورت کنیم و ایـن به اعتقاد من غلط است”.
اصل مهم نقاشی قهوه خانه ای، جوانمردی و پهلوانی است. نقاشی خیالی، جلوه ی مردانه دارد، برخلاف نقاشی درباری عصر قاجار که جلوه زنانه پیدا کرده است. در این نوع نقاشی بخصوص در کارهای قوللر آقاسی و شاگردانش، بندرت می توان تصاویر زنان را دید. در نقاشی خیالی کشیدن نیم رخ هرگز اصل رایج نیست. تصویر نیم رخ در بعضی از نقاشی های قهوه خانه ای نیز بنا به درخواست نقالان بوده است. حتی هنرمندان این دوره مانند قوللر آقاسی در تابلوی “بارگاه یوسف و زلیخا” از عهده ی کشیدن نیم رخ به خوبی بر نیامده اند.
روایتگری در نقاشی قهوه خانه ای
یکی از ویژگی های نقاشی قهوه خانه ای، روایتگری پردههای نقاشی خلق شده است. هنرمند نقاش به این منظور که عامه مردم وقایع را به چشم ببینند و در خاطره خود حفظ کنند هر آنچه را نقال و شاهنامه خوان بیان کرد را به انضمام تخیلات خویش به تصویر میکشید. نقاش گاه ممکن است برای یک داستان چند تصویر مختلف که نشانگر لحظات گوناگون در زمانهای مختلف و یا در زمان های موازی در همان داستان باشد، تصویر کند.
بهاین ترتیب ممکن است صحنه های مختلفی که از نظر زمانی ارتباطی با یکدیگر ندارند در کنار هم در یک تابلو آورده شوند. علاوه بر این، تابلوهای بسیاری نیز ساخته می شوند که فقط یک صحنه از اوج داستان مذکور را بیان میکند.
اما چه سوگ، بزم و حماسی و چه مذهبی اکثر آثار این دوره دارای مشخصههای مشترک به شرح ذیل میباشند:
- چهره اولیا حالت خموش، ثابت و بی حالت بوده و چهره بدکاران حالت هایی کاملا انفعالی، دگرگون و در بیان حالت های پشیمانی و ندامت، اغراق شده دارند به طوریکه مخاطب احساس می کند قصد نقاش از این شیوه بیان آن بوده که خود بدکاران هم از پیکار با اولیا کاملا ناراضی هستند.
- گاه ترکیب بندی اثر به صورت جای گیری تصاویر و صحنه ها در کادر است. گاهی تذهیب های ساده در اطراف کادر ها اجرا می شده و به لحاظ اهمیت صحنه ها، موضوعات مهم تر در وسط قرار می گرفته اند.
- جایی از بوم، سفید و خالی نیست و هنرمند سعی در پوشاندن همه سطوح پرده را داشته حتی این تلاش را با نوشته و ذکر واقعه و یا نام افراد به ثمر می رساند.
- از دیگر نکات این پرده ها جایگاه پرسوناژها و شخصیت ها است که بر اساس مقام افراد در نظر گرفته می شد. بهطوریکه افراد مهم تر در دیدرس قرار می گرفت.
- آثار نقاشی قهوه خانه ای پرسپکتیو و عمق نمایی بیشتر به صورت حسی است نه عملی و به ندرت طبیعت سازی به صورت فرنگی مآبی در نقاشی قهوه خانه ای دیده می شود.
- انسان در آثار نقاشی قهوه خانه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده که سوژه اصلی نقاشان این مکتب نقاشی قهوه خانه ای انسان می باشد.
برای بیان ویژگی های نقاشی قهوه خانه ای باید این نقاشی ها را به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول دارای ویژگی های کلی است که بیش تر از نقاشی های سبک سنتی ایران پذیرفته است. در این سبک نوآوری هایی پدید آمده که باعث تمایز آن از دیگر سبک های نقاشی مکتب قاجاری است. این ویژگی ها مختص نقاشی های علی رضا قوللر آغاسی و حسین قوللر آغاسی و شاگردان او است اگرچه گاه در نقاشی های محمد مدبر هم دیده می شود.
دسته دوم نقاشی هایی است که علاوه بر رعایت ویژگی های عمومی نقاشی های سنتی، از نقاشی غرب نیز تأثیر پذیرفته است که نمونه های آن را می توان در آثار محمد مدبر و شاگردانش دید.
هنرمندان نقاشی قهوه خانه ای
نقاشی قهوه خانه ای با هنرمندانی همچون حسین قوللر آغاسی و محمد مدبر به اوج شکوفایی رسد. فتح الله قوللر، حسین همدانی، حسن اسماعیل زاده، عباس بلوکی فر از شاگردان ایشان بودند و راه آن ها را ادامه دادند.
از نقاشان معروف این دسته «حسین قوللر آغاسی» می باشد که قلم گیری دور پیکره هایش آثار او را از دیگر آثار متمایز می سازد.
وی در رابطه با نقاشی قهوه خانه ای چنین می گوید: تفاوت عمده کار ما با نقاشان طبیعت ساز این بود که ما از همان اول از طبیعت سازی پرهیز کردیم.
وی در ادامه می گوید : کتابی که نخوانده بودیم! دنیا را هم نگشته بودیم ! مداحی نوحه نخوانده بود؛ آقایی منبر رفته بود، نقالی شاهنامه نقل کرده بود، ما هم چیز هایی در خیالمان پروردیم و جرات کردیم و نقش این خیال را آشکار ساختیم. خیلی ها که ادعای هنر و سوادی داشتند، کار ما را به طعنه و سخره گرفتند و گفتند که ما غلط سازی می کنیم. اما ما گوشمان بدهکار این حرف ها نبود. وقتی غلط سازی منظور را بهتر ادا می کند، چه بهتر که غلط سازی کنیم.»
حسین قوللر آغاسی مهم ترین ویژگی نقاشی قهوه خانه ای را “بدیهه سازی” می دانست.
نوشته شده توسط شرکت دیجیتال مارکتینگ فیبی لند.
دیدگاهتان را بنویسید